ورق ورق شده تنم از اشتهای تو.

بیا ...همین حال آغازم کن..

تورا واژه به واژه جیغ میکشد تنم...

بیا....

ورق ورق شده تنم از اشتهای تو.


نگاره: ‏دوست دارم...
لبانت را دوست دارم...
وقتی لبانت را روی صورتم می گذاری
گرمای لبانت قلبِ یخی ام را آب می کُند
و من از این سوختن و آب شُدن لذّت می برم
هیچکس نمی تواند این چنین مرا گرم کُند

گرمَم کن..آبم کن..دوست دارم...

Salar‏

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.