مـیترسم اگـه یـک شـب هـم...
راضـی شـدی بـه خـوابم بـیایی،
مـن بـه یـادت...
بـیدار نـشسته بـاشم !
یاد سهراب بخیر
ان سپهری که تا لحظه خاموشی گفت :
تو منو یاد کنی یا نکنی
باورت گر بشود یا نشود
حرفی نیست .............
امــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــا.........
نفسم میگیرد در هوایی که نفس های تو نیست .....
کاش می فهمیدی برای این که تنهایم تو را نمیخواهم ؛
برعکس....برای این که میخواهمت, تنهایم...!
دوجین کار سرم ریخته،
اول باید خورشید را باید به آسمان سوزن کنم
و بعد منت ماه را بکشم تا به شب برگردد،
سپس باد ها را هل بدهم تا دوباره وزیدن بگیرند
وَ آنقدر با گل ها حرف بزنم، تا به یاد بیاورند , روزی زیبا بوده اند...
بعد از تو این دنیِا, یک دنیـــــــــا کار دارد, تا دوباره, دنیا شود .